...

 

آن لحظه

که دست های جوانم

در روشنایی روز

گل باران ِ سلامُ تبریکات ِ دوستان ِ نیمه رفیقم می گذشت

دلم

سایه ای بود ایستاده در سرما

که شال کهنه اش را

گره می زد ...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد